ایران با وجود برخورداری از منابع غنی انرژی، متأسفانه به دلایل مختلف و در فصول مختلف سال با بحران مدیریت مصرف انرژی مواجه است، بدین معنا که در فصول پیکمصرف، میان میزان تولید و مصرف انرژی شکاف ایجاد شده و این اتفاق در فصل تابستان موجب خاموشی برق و زیانهای اقتصادی و اجتماعی فراوان شده و در فصل زمستان نیز با سرمای هوا و افزایش مصرف گاز، بحران کمبود گاز به بخشهای صنعت، نیروگاهها و بخش خانگی کشانده میشود. اما امسال در فصل زمستان در پدیدهای نادر با دو بحران به طور همزمان مواجه هستیم؛ بحران کمبود برق و گاز. بدیهی است بخشی از علت ایجاد چنین بحرانهایی به غفلت دولت و نهادهای مسئول برای افزایش کارایی انرژی در بخشهای مختلف برمیگردد و بخشی دیگر نیز به مردم و مشخصاً مصرفکنندگان بخش خانگی.
اهمیت بخشخانگی در بحران مصرف انرژی
با صرفنظر کردن از نقش مهم دولت و وزارتخانهها در مدیریت تولید و مصرف انرژی، یکی از بخشهایی که در ایجاد بحران نقش مهمی دارد، بخش مصرفخانگی است. آمارها نشان میدهد بیش از ۵۰درصد از مصرف برق در زمان اوج بار، مربوط به بخش خانگی است. از سویی مسئولان وزارت نیرو اعلام کردهاند ۸۰ درصد از مشترکین خانگی مصرف متعادلی دارند و تنها ۲۰درصد از مشترکین هستند که الگوی مصرف نامتعارف و مسرفانهای را در پیش گرفتهاند و ۴۲ درصد از مصرف برق در بخش خانگی را به خود اختصاص دادهاند.
از سوی دیگر مطابق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۱۳۹۸ در حدود ۱۳ درصد از مشترکین گاز در گروه پرمصرف قرار دارند و مابقی یعنی حدود ۸۷ درصد مشترکین در طبقه کممصرف و نیز با مصرف متوسط قرار دارند. سهم مصرف داخلی گاز طبیعی در بخشخانگی در سال ۱۳۹۷ در حدود ۲۶درصد هست. بنابراین با برنامهریزی و فرهنگسازی برای مدیریت مصرف برق و گاز روی حدود ۲۰درصد مشترکین خانگی برق و حدود ۱۳درصد مشترکین خانگی گاز طبیعی، میتوان مقادیر زیادی مصرف برق و گاز در زمان پیک مصرف را کاهش داد.
ابزارهای تغییر رفتار مشترکین پرمصرف؛ سنتی یا جدید؟
اما مسئله اصلی در این میان روش و ابزار مدیریت تغییر رفتار این مشترکین است. تجربه و نیز دانش روز اقتصادرفتاری نشان داده است با استفاده از ابزارهای سنتی و منسوخی همچون تبلیغات تلویزیونی قدیمی مانند زیرنویس، بیلبوردهای تبلیغاتی و استفاده از پیامهای تکراری در آنها نمیتوان امیدی به بهبود رفتار مصرفکنندگان انرژی داشت.
چالش سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به دولت و نیز شخصی قلمداد کردن رفتار مصرف انرژی و از سوی دیگر کلیشهای بودن محتوا و قالب پیامی که به مخاطب ارائه میشود موجب میشود پیام ارائه شده جذابیت و تأثیرگذاری لازم را نداشته است؛ اما ابزارهای اقتصاد رفتاری هم در قالب پیام و هم در محتوای ارائه شده در پیام تأثیر گذاشته و ایدههای نوینی را برای مدیریت مصرف انرژی در بخشخانگی ارائه مینماید.
بنا بر نتایج گزارشهای سازمانهای بینالمللی، هماکنون بیش از ۷۰درصد از کشورهای دنیا، از این علوم در سیاستگذاریهای خود استفاده میکنند به طوری که بیش از ۵۰ کشور در جهان وجود دارند که مراکزی با عنوان «واحدهای تلنگر» را چه در سطح دولتها و چه در سطح وزارتخانهها تأسیس کردهاند تا بتوانند تأثیرگذاری و کارایی سیاستگذاریهای خود را با پرداخت تقریباً هیچ هزینهای افزایش دهند. از جمله محاسنی که این رویکرد دربردارد علاوه بر اثرگذاری و کارآمدی بالاتر، امکان اثرگذاری در بازه زمانی کوتاهمدت و میانمدت برای کاهش بار پیک مصرف انرژی را دارد. غلبه بر چالش عدماعتماد مردم به حاکمیت در اجرای سیاستهای پیشنهادی دولت و در نهایت بودجه و هزینه اجرایی پایین نسبت به سایر روشهای فرهنگسازی مصرف انرژی است.
اقتصاد رفتاری چگونه کار میکند؟
اقتصاد رفتاری پیش از هر اقدامی سه پرسش اصلی را پیشروی سیاستگذار قرار میدهد. این سیاست بر چه گروههایی و بر چه نوع رفتاری و چگونه و با چه روشی اثر میگذارد. پاسخ به هر کدام از این پرسشها میتواند هم محتوا و هم کانال مورد استفاده در ارسال پیام به مخاطب را تغییر دهد. به عنوان مثال گروههای هدف ما در زمینه تغییر رفتار چه کسانی هستند؟ بزرگسالان، معلمان، دانشجویان، کارمندان و یا غیره.
در این زمینه اصول رفتاری نشان میدهد تغییر رفتار از طریق اثرگذاری بر مؤسسات و نهادهای مرتبط با آنها، نسبت به تغییر رفتار از طریق اثرگذاری مستقیم بر رفتار شهروندان، پذیرش بیشتری به همراه دارد. هر چه جامعه هدف کوچکتر و هدفمندتر شده و بتوان مهمترین گروههای اجتماعی را شناسایی نمود و با شناخت انگیزهها، موانع و نگرشهای جامعه هدف، برای آن جامعه کوچک برنامهریزی کرد، بسیار مؤثرتر از زمانی است که از طریق رسانههای جمعی و برای کل مخاطبان برنامهریزی کرد.
از سوی دیگر با توجه به اینکه افراد حوزه مصرف انرژی را مربوط به حوزه اختیار، آزادی و مسئولیت خود میدانند؛ بنابراین دخالت دولت و نهادهای حکومتی در این زمینه را ممکن است تا حدودی موجب سلب حق اختیار خود بدانند، بنابراین به کار گرفتن پیامرسانهای غیردولتی و مورد اعتماد از طریق نهادهای مردمنهاد و استفاده از گروههای مرجع و مورد پذیرش و دارای مقبولیت اجتماعی و بهرهگیری از اثر هنجارها و مقایسه اجتماعی، در این زمینه میتواند بیشتر از رسانههای عمومی مؤثر باشد.
همچنین استفاده از محرکهای درونی نسبت به محرکهای بیرونی، استفاده از انگیزه افراد برای شناخته شدن در جامعه به عنوان شهروند نمونه، برجسته کردن هنجار مسئولیتپذیری عمومی و استفاده از گزینه پیشفرض پرداخت عامالمنفعه و ارائه اطلاعات و گزینههای ساده و مشخص میتواند در این زمینه مفید باشد.
نظر شما